محل تبلیغات شما

وبلاگ مسافر رضا شوشتری



روز پنج‌شنبه 1398/8/9 ششمین جلسه از دوربیست و یکم ،کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی با، استادی کمکراهنما محترم مسافر رضا  نگهبانی مسافر هادی و دبیریهم‌سفر محمدجواد با دستور جلسه اول وادی دوم وتاثیر آن روی من و دستور جلسه دوم سومین سال رهاییکمک راهنما محترم مسافر علیرضا ساعت 17 آغاز به کار نمود. 


خداوند به ما اختیار داده است و همانطور که ما با اختیار این مسیر اعتیاد را انتخاب کردیم و با پا و پول خودمان این مسیر را ادامه دادیم و خودمان را به این جایگاه رساندیم، قطعا خودمان هم قادریم که از اختیار استفاده کنیم و مسیر را تغییر بدهیم و راهی را برویم که در نهایت به موفقیت و رهایی برسیم.


سلام دوستان رضا هستم مسافر. خداوند را شاکرم که فرصتی پیش آمد که مجدداً در خدمت شما عزیزان باشم. از نگهبان جلسه و آقا علیرضا سپاسگزارم که به من فرصت دادند که خدمت بکنم. ما پنجشنبه‌ها دو تا دستور جلسه داریم؛ دستور جلسه اول، وادی دوم و تاثیر آن روی من است و دستور جلسه دوم تولد ۳ سال رهایی علیرضا عزیز است.

وادی دوم به ما می‌گوید: "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌دهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم." این دستور جلسه برای عزیزان تازه‌وارد کمی تفهیم‌اش سخت است؛ همانطور که برای خود من هم سخت بود وقتی برای اولین بار می‌خواندم. یک فرد مصرف‌کننده برای درمان اعتیادش سفرش را شروع می‌کند و سپس به وادی اول برخورد می‌کند و به آن عمل می‌کند؛ که عمل آن هم تفکر است و می‌بیند که چه کارهای اشتباهی را انجام داده است و یا چه موقعیت‌ها و فرصت‌های بزرگی را از دست داده است. و همینطور در ادامه باز هم تفکر می‌کند که الان برای درمان اعتیادم چه مسیر طولانی و سختی را در پیش داریم که باید آن را بروم و چگونه می‌توانم جبران مافات کنم.


واقعا وقتی که این تفکرات به ذهن می‌آید، یک هجمه‌ای به او وارد می‌شود که ممکن است باعث ضعف و ناتوانی و حتی ناامیدی بشود. ناامیدی بدترین حس منفی می‌باشد که واقعا انسان را ساقط کند. و در پی این ناامیدی، مشکلاتی مثل حالت پوچی و بیهودگی آرام آرام شروع می‌کند در ذهن انسان آمدن. در این موقع است که به خودش و به خداوند شِکوه و گلایه دارد که چرا این اتفاقات افتاد. اصول حرکت کردن در جهت ضدارزش‌ها پیروی کردن از مسائل منفی و مخرب و دور شدن از صراط مستقیم یک حس منفی و خیلی بدی را برای انسان بوجود می‌آورد؛ که نهایت آن ناامیدی است که بدترین حس منفی است. این واقعا یک قانون است که وقتی که از ارزش‌ها دور شویم و بع طرف ضدارزش‌ها برویم، قطعاً این حس‌های منفی سراغ ما خواهند آمد.

وادی دوم دقیقا در این موقع است که به کمک ما می‌آید؛ و به ما می‌گوید که این تفکرات خطرناک و مهلک واقعاً اینگونه نیست و خداوند آنقدر ما را قوی و با عظمت و با قدرت آفریده که ما قادر هستیم تمام این مشکلاتی که خودمان به وجود آورده‌ایم را قطعاً خودمان هم می‌توانیم آن‌ها را حل کنیم. وادی دوم ما را تجهیز و آماده می‌کنند برای شروع سفر. هر کدام از ما نقش و عملکرد بسیار حساس و مثبتی داریم؛ و نقشی که به ما واگذار شده است، هیچ چیزی و احدی نمی‌تواند آن را جبران کند و اینجاست که ما به اهمیت خودمان پی می‌بریم. خیلی مهم است که بفهمیم ما مسئولیتی داریم که دیگری نمی‌تواند آن را انجام بدهد. و اینگونه نیست که ما بگوئیم که من دیگر نمی‌توانم کاری بکنم، من اعتیاد دارم و دیگر همه هستی‌ام را از دست داده‌ام.


خداوند به ما اختیار داده است و همانطور که ما با اختیار این مسیر اعتیاد را انتخاب کردیم و با پا و پول خودمان این مسیر را ادامه دادیم و خودمان را به این جایگاه رساندیم، قطعه خودمان هم قادریم که از اختیار استفاده کنیم و مسیر را تغییر بدهیم و راهی را برویم که در نهایت به موفقیت برسیم. آقای مهندس می‌فرمایند: "ما اگر فقط وادی اول را مطالعه کنیم، بفهمیم و عمل کنیم، همه مشکلات ما حل خواهد شد." و این یک واقعیت است. ولی هر کدام از وادی‌ها هم جایگاه خاص خودشان را دارند. حس ناامیدی که یکی از بدترین حس‌ها است، وادی دوم آن را کمرنگ می‌کند و به ما امید می‌دهد که تو هم می‌توانی به نتیجه مثبت برسی مثل همه.



دستور جلسه دوم؛ سومین سالروز رهایی کمک راهنما محترم مسافر علیرضا


دستور جلسه دوم، تولد ۳ سال رهایی آقای علیرضا است. من واقعا از صمیم قلبم این تولد را به خودشان، همسفران‌شان و جناب آقای مهندس و همه شما عزیزان تبریک می‌گویم. آقای علیرضا با تخریب‌های بسیار زیادی از جمله تریاک، شیره و قرص‌های اعصاب و روان وارد لژیون شدند. و در مورد اعصاب و روان مشکلات بسیار زیادی داشتند؛ اضطراب، استرس، افسردگی و. . ولی خواسته عمیقی داشتند. به موقع به جلسات می‌آمدند و بسیار کمک حال راهنما بودند. آقا علیرضا در طول سفر سوال پرسیدند چه کار کنم که یک اتفاقی بیفتد و من جواب دادم که هدف شما فقط درمان اعتیاد نباشد و چند هدف دیگر را در دورتر نگاه کن؛ مثل ماندن در کنگره بعد از درمان، خدمت کردن، رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی و خدمت‌های بالاتر و بالاتر. و خدا را شکر که ایشان به جواب سوالش رسید و به درجه کمک راهنمایی و من خیلی از این بابت خوشحال هستم. و بعضی از رهجوهای من مثل آقا علیرضا واقعا شگفت انگیز بودند و بلافاصله بعد از رهایی و درمان در اولین امتحان کمک راهنمایی قبول شدند. و این به همان دلیل بود که سفر خوبی داشتند و پایه گذاری این امتحان را در همان سفر اول گذاشت. انشاالله که همه عزیزان سفر اولی موفق باشند. خیلی ممنون.


پس از سخنان استاد، مشارکت مسافران و هم‌سفران و قرائت آوای کنگره 60 سومین سالروز رهایی کمک راهنما محترم مسافر علیرضا را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:





آرزو کمک راهنما محترم مسافر علیرضا:
من آرزو می‌کنم که کنگره جهانی شود و ما هم بتوانیم خدمتی بکنیم و جهانیان را از دام اعتیاد بیرون آوریم.




سخنان کمک راهنما محترم مسافر علیرضا:


بسم الله الرحمن الرحیم. من خیلی تشکر می‌کنم از دوستان که در این جشن شرکت کردند؛ خصوصا کمک راهنمایان محترم. خدا را خیلی شاکر و سپاسگزارم که از آن ظلمات به سمت نور و روشنایی حرکت کردم، همانطور که در کلام الله می‌گوید. اگر بخواهم کمی از خودم بگویم، من تفریحی مواد مصرف می‌کردم و چون ورزش هم می‌کردم به خودم می‌گفتم که من نه مصرف کننده می‌شوم و نه معتاد و هر روز حالم بدتر می‌شد. اوایل به صورت ماهیانه و بعد هفته‌ای و بعد از آن هر روزی شد. بعد از مدتی که گذشت هر روزی شد و بعد به دکتر مراجعه کردم و خیلی هم اخلاقم بد بود. و این را می‌گویم چون باید از همسفرم تشکر کنم؛ چون همسفرم را به خاطر اخلاقم خیلی اذیت کردم. چون پا گذاشتن به ضدارزش‌ها روحیه انسان را پرخاشگر می‌کند و من هم چه در کار و اداره و چه در خانه همینطور بودم و روز به روز حالم بدتر می‌شد. در اینجا می‌خواهم از تخریب قرص بگویم چون که قرص تخریب خیلی خیلی بالایی دارد و من با مراجعه به دکتر برای اعتیادم، دکتر گفت شما اضطراب و افسردگی داری و باید یکسری قرص مصرف کنی. و خوب آن موقع آشنایی نداشتم و من قرص‌ها را مصرف می‌کردم و حدود ۱۵ سال من مصرف قرص داشتم. هر موقع هم که مراجعه می‌کردم به دکتر به او می‌گفتم کی قضیه قرص‌ها تمام می‌شود و دکتر می‌گفت که حالت خوب است و من هم می‌گفتم نه و دکتر می‌گفت باید مصرف کنی و یا اینکه دوز قرص‌ها را عوض می‌کرد و می‌گفت باید به مشاوره مراجعه کنی که من هرگز نرفتم. می‌خواهم راجع به قرص بگویم که آقای مهندس می‌گویند که شما هیچوقت نتوانستید بیماری را تشخیص بدهید یا درمان را؛ و اینجا می‌گویم ما خیلی به پزشک ها احترام می‌گذاریم و قصد توهین نداریم و این پزشکی که من میرفتم جزو ۵ پزشک معروف اصفهان بود و من کلا با او دوست شده بودم و من هر وقت مراجعه می‌کردم پیش او که این قرص‌ها کی تمام می‌شود، می‌گفتند که شما حالت خوب نشده و یک قرص جدید ـموه و آن قرص جدید را برای من تجویز می‌کردند و حدود روزی ۶ الی ۷ عدد قرص مصرف می‌کردم مثل کلرازپام و دیپاکینگ؛ که این‌ها عوارض و تخریب بسیار بالایی داشت و بعد دکتر گفت شما برو اعتیاد رو بزار کنار، قرص‌ها پیشکش. همان روز کلینیک به من معرفی کرد و یک مدتی متادون درمانی انجام دادم و هیچ نتیجه‌ای نگرفتم تا این که به کنگره آمدم و یکی از همکاران معرفی کردم و در اینجا راهش باز شد. برای سفرم روز اول که آمدم آقای فنایی که یکی از پیشکسوت‌های کنگره بودند ایشان راهنمای تازه واردین بودند و انشالله هرجا که هستند سلامت باشند.

جلسه اول تازه واردین که با آقای فنایی داشتم در ساختمان اجاره‌ای روبروی بیمارستان چمران اصلا صحبت‌هایی که آقای فنایی کرد من اعتیادم یادم رفت و تخریب‌هایی که داشتم یادم رفت. سخنانی که در هیچ جایی هیچ دانشگاهی و نه در هیچ مجلسی بود و همین مرا به کنگره جذب کرد. و چیزی که بیشتر من را مجذوب خودش کرد در کنگره همین نوشتارها و سی‌دی‌های آقای مهندس بود و من روز به روز تشنه همین‌ها بودم و اصلا درمانم برای خودم یک چیز پیش پا افتاده‌ای بود و این مطالب برای من جذاب بود و خیلی ها این مطالب و نشنیدند و آگاهی ندارند. این نوشتارها وسی‌دی‌ها در هیچ دانشگاهی نیست و در هیچ جایی پیدا نمی‌شود. من خودم کلاس‌های متعدد رفتم مثل معارف اسلامی، فلسفه، معرفت شناسی و در هیچ جا این نوشتارها را ندیدم و این واعظ و سخنرانی به این زیبایی صحبت نمی‌کند. شاید خیلی‌ها از این صحبت ها بکنند ولی کاربرد ندارد این چیزها که آقای مهندس برای ما می‌گویند خودشان کاربردی کرده‌اند. آقای امین رشته تحصیلی‌شان فیزیک است و آقای مهندس فنی است. چطور می‌تواند اینگونه صحبت کند خوب آقای مهندس سال‌ها مطالعه کرده و در سی‌دی‌ها گوش دادید که تمام کتاب‌های علما کتابهای تفاسیر رو مطالعه کرده و این راه را پیش پای ما گذاشته و واقعا یک جمله ای هست که خداوند خودش را از طریق انسان‌ها به ما نشان می‌دهد یعنی تجلی نور خداوند در انسان‌هاست. و این در انسان‌هایی که تزکیه و پالایش کردند و آقای مهندس از آن سری افراد است که بسیار وارسته، فرهیخته، عارف و من در کنگره این مطالب خیلی مرا جذب کرد.

آقای شوشتری می‌دانند و من خیلی ایشان را اذیت کردم و روزهای اول بسیار سی‌دی می‌نوشتم و گوش می‌دادم؛ چون آقای مهندس راجع به اعتیاد زیاد نمی‌گویند. علم زندگی کردن را به ما یاد می‌دهند و علم زندگی کردن را هیچ جایی یاد نمی‌دهند هیچ جا هیچ خبری نیست و هر خبری هست در کنگره است. این را بگویم که در خود امری که اروپا هنوز اعتیاد را نشناخته‌اند و اعتیاد برای کنگره یک چیز پیش پا افتاده است اینجا جمعیت احیا انسانی است و خیلی علما در جامعه می‌گفتند که دروغ نگویید رشوه نخورید و. . کی گوش می‌داد چرا چون خودشان عمل نمی‌کردند و آقای مهندس چون خودشان و خانواده‌شان عمل کردند، موفق شدند و یک شعری هست که می‌گوید هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. همین است که اول اعتیاد بعد سیگار و بعد دی‌سپ و الان هم دارند راجع به اضافه وزن صحبت می‌کنند هیچ جا این مسئله اضافه وزن را کار نکردند و می‌گویند خیلی چیزها را مصرف نکن که خود دکترها هم نمی‌دانند. من این را می‌خواستم بگویم که فکر نکنید که علم زندگی کردن به سواد است. آقای مهندس آن قدر مطالبش دلنشین و زیباست که کسی که دو کلاس سواد دارد با کسی که لیسانس دارد و کسی که دکتر است این مطالب را می‌فهمد. آن قدر آقای مهندس مطالب را ساده می‌گوید خیلی‌ها علم و سواد دارند ولی مطالب را نمی‌توانند بگویند و این خودش یک هنر است و این جهانبینی که آقای امین کار می‌کند بسیار زیباست. ما خیلی کتاب‌های جهانبینی داریم مثل جهانبینی توحیدی و جهانبینی دیالکتیک از فلان دانشمند و هیچ چیز نمی‌فهمیم ولی جهانبینی آقای امین با این که رشته تحصیلی‌شان فیزیک است واقعا کار کردند و این همان تجلی نور خداوند در انسان است ‌که این خانواده را سر راه ما بگذارد و واقعا ما را از تاریکی ها نجات دهد.

من همیشه خدا را شکر می‌کنم و سپاسگزارم که معتاد شدم چون این مطالب را دارم می‌فهمم و این مطالب سلسله‌وار هست آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها می‌گوید من تا صد سال دیگر هم مطلب دارم که بگویم که اصلا نمی‌رسیم که بنویسیم و گوش بدهیم. ببینید که آقای مهندس چقدر جلو هستند و هیج جا هیچ خبری نیست و هر خبری هست در کنگره است و واقعا من کجا من می‌توانستم بروم و درمان شوم کجا می‌توانستم بروم و قرص مصرف نکنم. پیش کدام دکتر من در فامیل خودمان چندین دکتر داریم آن‌ها هم خودشان قرص مصرف می‌کنند. هنگام ورود به اتاق عمل فلوکستین مصرف می‌کنند رئیس شورای شهر اصفهان که در بعضی از راهپیمایی‌های کنگره شرکت کردند می‌گفتند من مسافر نیستم ولی مطالب کنگره را ما واقعا احتیاج داریم دلم می‌خواست می‌توانستم بیایم و این مطالب را یاد می‌گرفتم و چقدر این آموزش‌های شما خوب است؛ چون که می‌دید در همایش‌های ما با نظم همه کنگره‌ای ها می‌رفتند و هیچ مشکلی پیدا نمی‌شد و سازمان‌های دیگر هم می‌دیدند که چقدر مشکل سازند. من خودم چون شغلم اداری بود می‌گویم که اداره‌های ما واقعا مصرف کننده نیست حتی سیگار هم مصرف نمی‌کند. ولی اصلا حالش هم خوب نیست و من بخاطر کارم هر روز چندین اداره می‌روم پیش رئیس و مدیر میبینم که حالش خوب نیست و حاضر نیست طرف را در اتاق راه بدهد یا سلام کند و جواب نمی‌دهد. و این همان علم زندگی کردن است که آقای مهندس در کنگره به ما یاد می‌دهد. اعتیاد به نظر من یک چیز کوچکی است ولی علم زندگی کردن ادامه دار است این مطالب را باید واقعا قدر بدانیم.

از آقای شوشتری بسیار سپاسگزارم از خدای خودم بسیار سپاسگزارم در دوران مصرف انسان ناسپاسی بودم و اصلا تشکر کردن بلد نبودم و همیشه ناسپاس بودم و آقای مهندس هم می‌گوید انسان ذاتا ناسپاس است نسبت به خدا مربی و معلمش و پدر مادر و همسرش یا انسان ذاتا حریص است. آقای مهندس از کلام الله برای ما صحبت می‌کند و من از بنیان کنگره تشکر می‌کنم. از همسرم که خیلی اذیتش کردم تشکر می‌کنم اخلاق خوبی نداشتم و الان هم در حال تزکیه هستم و همانطور که هستی در حال تغییر است. ما هم باید همیشه در حال تغییر باشیم و روز به روز عوض بشویم و حضرت علی در نهج البلاغه می‌گوید انسانی که امروزش با دیروزش یکسان باشد ضرر کرده است و ما باید با آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم هر روز تغییر کنیم و من همیشه به رهجوهایم می‌گویم که با آموزش‌هایی که از کنگره می‌گیرید روز به روز بهتر شوید و به قول آقای مهدی صدیقی میگوید که یک روزی نیست آقای مهندس و کسی دیگر بیاید که به ما آموزش دهد و ما باید قدر بدانیم استفاده کنیم تزکیه و پالایش کنیم از همه شما دوستان کمک راهنمایان مرزبانان و ایجنت محترم سپاسگزاری می‌کنم. ممنون.



















به نام خالق عشق

روز پنج‌شنبه 1397/11/25 جلسه چهاردهم از دور هجدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی با نگهبانی مسافر مصطفی ،  و استادی مسافر  رضا و دبیری  مسافر  محمد رضابا دستور جلسه وادی ششم  رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.


 عقل دارای فر ایزدی است یعنی قدرتش را از قدرت الهی دریافت می‌کند و زمانی که شخص در صراط مستقیم قرار بگیرد این قوه تعقل کاملاً نیرومند، قوی و پررنگ عمل می‌کند 

سلامدوستان رضا هستم مسافر.

خداوندرا شاکرم فرصتی پیش آمد که در خدمت شما عزیزان باشم. از آقا مصطفی نگهبان جلسه وحسین آقا سپاسگزارم که مسئولیت جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم.

پنجشنبه‌هادو تا دستور جلسه داریم که دستور جلسه اول، دستور جلسه هفتگی است که وادی ششم و تأثیرآن روی من است و دستور جلسه دوم هم تولد سومین سال رهایی حسین آقا عزیز است.

عنوانوادی ششم این است که حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم که اینواقعیتی انکارناپذیر است. ما در این وادی به دو مقوله برخورد می‌کنیم که از قسمت‌هایاساسی صور پنهان ما است که تشکیل‌شده است از عقل و نفس. 

کنگره انسانرا به دو بخش تقسیم می‌کند یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان. صور آشکار آن اجزاانسان است که قابل‌ رؤیت است و حتی می‌توانید لمس کنید مثل دست ، پا ، قلب و . .صور پنهان آن اجزایی از بدن انسان است که قابل‌ رؤیت نیست و لمسش هم نمی‌توانیم کنیمو یا نمی‌دانیم اصلاً کجا است ولی از شواهد آن‌ها متوجه می‌شویم که هستند که ایناعضا صور پنهان تشکیل‌ شده‌اند از عقل، نفس ، حس و . . 

ما عقلرا که در نظر بگیریم که قسمت اعظم این وادی ششم است یکی از اجزا اساسی و مهم همانصور پنهان است که دیده نمی‌شود و این عقل دارای فر ایزدی است یعنی قدرتش را ازقدرت الهی دریافت می‌کند و زمانی که شخص در صراط مستقیم قرار بگیرد این قوه تعقل کاملاًنیرومند، قوی و پررنگ عمل می‌کند و متأسفانه اگر در صراط مستقیم نباشیم قطعاً ایننتیجه عکس می‌شود.

 حال می‌پرسیم کار عقل چیست!؟ 

 عقل یک سنجش است، یک ارزیابی و یک ترازو است وبه ما می‌گوید که خواسته‌های ما آیا درست هستند یا غلط هستند. ما باید هر تعقلیانجام می‌دهیم با تعقل باشد. انسان به‌ طور کلی دارای ۲ تا راهنما است یکی راهنمایبیرون و دیگری راهنمای درون. راهنمایان بیرون همان پیامبران و فرستادگان خداوندهستند و پیامبر درون ما عقل است. 

عقل آیااشتباه هم می‌کند؟!

 عقل هرگز اشتباه نمی‌کند. فقط مشکلی که پیش می‌آیداین است که اگر ما اطلاعاتی که به عقل داده باشیم صحیح نباشد قطعاً وقتی هم که عقلمی‌خواهد فرمان صادر کند آن فرمان احتمالاً صحیح نیست. یا اگر در نظر بگیریم، قبلاز این‌که عزیزان تشریف بیاورند کنگره و با علم و آگاهی کنگره آشنا بشوند ما درمورد درمان ، اعتیاد و جسم، آن‌ چنان اطلاعات درست و دقیق نداشتیم در نتیجه عقل حکمصادر می‌کرد که اگر ۳ روز مصرف نکنیم دیگر کار تمام است و ترک کرده‌ایم

عزیزانیکه وارد سفر دوم شده‌اند دیگر کاملاً با همه وجود حس می‌کنند که بدین‌ صورت نیست و تقریباًدر این مورد درمان، عزیزانی که سفر خوبی داشته‌اند به یک نقطه‌ای رسیده‌اند کههمگی متوجه می‌شوند.

 

دستور جلسه دوم ؛ سومین سال رهایی مسافر حسین :

 

حسین آقا با توجه به خدمت‌هایصادقانه می‌کرد اکثراً با ایشان آشنایی دارید مگر عزیزانی که جدید تشریف آورده‌اند.حسین آقا ثمره‌اش از ۱۸ اسفند ۹۳ شروع شد البته یک‌ چند وقت قبل تشریف آوردند با یکحال‌ و روز سخت.

 

 عزیزانی که یادشان هست، در شعبه قبلی مرزبانی درطبقه دوم بود و حسین آقا از افرادی بود که توسط خود من مشاوره شد ولی بنده هر چهپرسیدم هیچ جوابی نمی‌داد و من هیچ‌ چیزی نفهمیدم ، نه فهمیدم مصرف‌ کننده هست نهفهمیدم مصرف‌ کننده نیست و نه هیچی.

 بعد علی آقا را دیدم و از ایشان خواهش کردم که ایشانهم مشاوره کنند و  ببینید می‌توانند یک‌چیزیاز زیر زبان ایشان بکشند و خوب ایشان هم‌ صحبت کردند و گفتند که هیچ‌ چیز نمی‌گوید.

 خوشبختانه آن خواسته قلبی را داشت ولی حال‌ و روزبدی داشت که ما هم قبلاً به این صورت بودیم. خوب مرتب و منظم آمد و بعد از مدت‌هاآن یخ آب شد و ما هر چه اسم مواد می‌گفتیم، می‌گفت بله.


 

به نام خدایی که عاشقی اش دل میخواهد نه دلیل



روز پنجشنبه 21/4/97 جلسه چهاردهم از دور شانزدهمکارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی

با نگهبانی  مسافر حسین ،استادی مسافر رضا ودبیری مسافر اصغر  

با دستور جلسه اول: حرمت کنگره 60 ، چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع است؟  

و دستور جلسه دوم:جشن پنجمین سال رهایی مسافر مهدی  

رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود. 

  

همه حرمت کنگره را میدانیم و هر روز دو بار حرمتخوانده میشود که در آن مطالب بسیار ریزی وجود دارد که ما باید به تک ‌تک آنها عملکنیم تا بتوانیم تغییر پیدا کنیم و سپس تبدیل شویم و پس ‌از آن از دنیای تاریکاعتیاد ترخیص شویم.


خداوند را شاکرم که این توفیق دوباره نصیب بندهشد که در خدمت شما باشم. از آقای نگهبان و آقا مهدی که به من اجازه دادند که دراین جایگاه خدمت کنم تشکر میکنم.

 قبل از این‌ که بنده در مورد دستور جلساتصحبت کنم، لازم میدانم که از آقا جلال ایجنت گذشته که واقعاً زحمت کشیدند تشکر وقدردانی کنم و به ایشان خدا قوت بگویم و به آقا مهدی ایجنت جدید خدا قوت میگویم وآرزو دارم که به نحو شایسته از پس این مسئولیت برآیند و مسئولیت ما هم این است کهبه‌ عنوان یک فرد ایرادگیر و عیبجو نباشیم و سعی کنیم برای مشکلات راه‌ حل ارائهکنیم.

همه حرمت کنگره را میدانیم و هر روز دو بار حرمتخوانده میشود که در آن مطالب بسیار ریزی وجود دارد که ما باید به تک ‌تک آنها عملکنیم تا بتوانیم تغییر پیدا کنیم و سپس تبدیل شویم و پس ‌از آن از دنیای تاریکاعتیاد ترخیص شویم.

 حرمت کنگره ۶۰ میگوید: کنگره مکان مقدسو امنی میباشد که هر شخص با ورود به آن باید حرمت آن را حفظ کند. این جمله بسیارتأکیدی میباشد و یکی از وظایف ماست که اینها را حفظ کنیم.


حالا چرا مقدس میباشد. مقدس اصولاً به‌ جاهاییگفته میشود که کار ضد ارزشی در آن نباشد. ما نباید در اینجا دروغ بگوییم، تهمتبزنیم یا پشت سر دیگری حرف بزنیم و اینها مطالبی است که روی آن تحقیق و بررسی ‌شدهو هر روز به دلیل اهمیتش دو بار خوانده میشود.

این مکان واقعاً مکان مقدسی میباشد و واقعاً هممقدس است و همه این تجربه را کرده‌اند و بنده هم این تجربه را از روی ناآگاهیداشتم که طی مدتی بعد از این که از جلسه میرفتم دارو مصرف نمیکردم به دلیل انرژیزیاد جلسه ولی راهنمایم گفتند این کار اشتباه است و عوارض دارد و این به همین دلیلاست که این مکان مقدس و امن جایی است که ما میآییم برای آموزش دیدن و بهتر شدن تااز دام اعتیاد رهایی پیدا کنیم.

 وقتی‌ که جایی مقدس است قطعاً یک حرمتی دارد و ما مسئولهستیم و بر ما واجب است که این حرمت ها را رعایت کنیم به‌ طور مثال دیدیم یکی ازدوستان به کنگره آمده و در تازه واردین بود و ما  حق نداریم این موضوع را در جاییعنوان کنیم.

انشاالله سعی کنیم تک ‌تک مطالبی که در حرمت و آموزشهااست یاد بگیریم و در مورد آنها مشارکت کنیم و از همه مهمتر به آنان عمل کنیم.

دیروز آقای مهندس نکاتی را طبق تحقیقات آقای امینفرمودند که کمک راهنمایان تکلیف شان برای تازه واردین در ۵ هفته اول این ۵ سی دیباشد: ندانی را بدان ، منیت ، اهمیت خواب شب ، کابوس و قیاس.

 

دستور جلسه دوم ؛ پنجمین سال رهاییمسافر مهدی:

از ایشان تشکر میکنم که به بنده این اجازه رادادند که به‌ عنوان استاد جلسه خدمت کنم.

 مسئله کمک راهنمایی یکی از والاترین و با ارزش ترین خدمتهااست که در یک سری جلسات که در تهران بود خود دیده ‌بانان میگفتند که تمام خدمت‌هابا ارزش هستند و حال انسان را خوب میکنند ولی کمک راهنمایی یک‌ چیز دیگر است. بههمه عزیزان توصیه میکنم که اولین هدفی که پس از رهایی خواستار آن باشند رسیدن بهکمک راهنمایی باشد. البته این هم مستم مطالعه و شرکت کردن در امتحانات شعبه میباشدزیرا امتحان کمک راهنمایی هم ساده و هم سخت است و در این راستا اگر افراد سعی کنندپس از ۴-۵ ماه که به کنگره آمدند و از آن جهالت بیرون آمدند و کمی مطالعه داشتهباشند قطعاً به‌ راحتی میتوانند در این امتحان قبول شوند.

در مورد آقا مهدی هم اگر بخواهم بگویم ایشان فردیهستند بسیار مرتب، منظم و به ‌روز هستند چه در مورد کنگره و چه در مورد دنیایبیرون و خوش به حال رهجوهای ایشان که میتوانند از مطالب زیادی بهره مند شوند وبتوانند هدف‌ گذاری برای خدمتها داشته باشند.
به نام قدرت مطلق الله

روز پنج‌شنبه 97/01/16جلسه چهاردهم از دور پانزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی با نگهبانی مسافر علی، استادی مسافررضا و دبیر مسافر اکبر با دستور جلسه اول: دانایی.دانایی موثر و سواد و دستور جلسه دوم اولین سال رهایی مسافر احمد  رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.


در کلام الله هم در این مورد بسیار صحبت شده است و قطعا انسان های گمراه اگر بخواهند با توجه به قدرت اختیاری که خداوند در آنها قرار داده می توانند تغییر کرده و قاعدتا شدنی است. 



خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا سال جدید را خدمت همه عزیزان تبریک عرض نموده و خوشحالم که در اولین جلسه عمومی سال جدید در خدمت شما عزیزان هستم . همانطور که دبیر عزیز فرمودند امروز دو دستور جلسه داریم : دستور جلسه اول دانایی، دانایی موثر و سواد و دستور جلسه دوم جشن اولین سالروز رهایی مسافر احمد.
اما دستور جلسه اول: مقوله دانایی در متون و نوشتار های کنگره 60 به خصوص در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر در بخش های مهمی بسیار زیبا بیان شده است . میزان  دانایی مبحث مهمی دارد که من نوعی میزان دانایی ام تا چه حد است. در این جایگاهی که هستم قصد دارم میزان دانایی ام را بالاتر ببرم یا خیر! مبحث دیگری که در کتابمطرح شده است: با نادانان سخن مگو ، که مبحث بسیار مهمی است که آقای مهندس بیان نموده اند و مبحث سوم اینکه بسیاری از انسان ها بیان می کنند که ما خود دانا هستیم که ممکن است دانا باشند اما بیان این مطلب دلیل بارزی است بر نادانی!در همین مبحث دانایی سوالی مطرح شده که انسانی که گمراه است ایا می تواند هدایت شود یا باید تا ابد در نادانی و گمراهی به سر ببرد؟ استاد سردار در جواب این سوال می فرمایند اگر بخواهم مختصر پاسخ دهم ((بله)) ! اگر بخواهیم در مورد این سوال صحبت کنیم در کلام الله هم در این مورد بسیار صحبت شده است و قطعا انسان های گمراه اگر بخواهند با توجه به قدرت اختیاری که خداوند در آنها قرار داده می توانند تغییر کرده و قاعدتا شدنی است. 


میزان دانایی به سواد نیست،به تمدن نیست، به سخن گفتن و ظاهر زیبا نیست. چه بسا انسان هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند اما مشکلات و معضلات اجتماعی زیادی دارند. تحصیلات، پوشش، زیبا سخن گفتن و . شاید لازمه ی دانایی باشند اما کافی نیست.
آقای امین در جزوه جهان بینی قدرت تشخیص ماهیت خواسته ها در هر شکل و لباسی را دانایی تعریف کرده اند. که ما باید برای تشخیص این خواسته ها باید دانایی خود را بالا ببریم. انسان دانا انسانی است که به فرمان عقل نزدیک شود. انسانی که به فرمان عقل نزدیک شود طبعا کارهای زشت و نا پسند انجام نمی دهد و با انجام ندادن کارهای زشت و ناپسند به صلح و آرامش نسبی دست پیدا می کند و از زندگی بهره لازم را می برد. می توان گفت اشتباه برابر است با نادانی.


همچنین آقای امین برای دانایی یک مثلثی را مطرح کرده اند که دارای سه ضلع: تفکر، تجربه و آموزش است. برای به دست آوردن دانایی باید آموزش بگیریم، باید تفکر کنیم و مسائل زیادی را تجربه کنیم. حال اگر این سه مورد را به دست آوریم و میزان دانایی خود را بالاتر ببریم، آیا هر عملی که انجام می دهیم درست است؟ قطعا پاسخ منفی است!! باید به آگاهی و دانایی که به دست آورده ایم جامه عمل بپوشانیم. مثلا همه ما می دانیم پرخوری عمل خوبی نیست اما در بسیاری از موارد این کار را انجام داده ایم. اینجاست که متوجه می شویم دانایی ما باید به دانایی موثر تبدیل شود و سه ضلع مثلث دانایی به شکل برابر رشد کنند و در انجام کارها از این دانایی به دست آمده به نحو مطلوب استفاده کنیم.


و اما دستور جلسه دوم اولین سالروز رهایی مسافر احمد:
 احمدآقا هم مثل همه ما با کوهی از مشکلات که همه از همین نادانی سرچشمه می گرفت وارد کنگره شد ولی با خواسته قوی که داشت خیلی منظم آمد و سفر خوبی را انجام داد. احمد متوجه شده بود که این نادانی مشکلات عدیده ای براش به وجود آورده و خیلی منظم حرکت کرد. تمام اصول و حرمت ها را در حد توان رعایت کرد و مزد زحمات خود را از دستان پر توان آقای مهندس دریافت کرد . در سفر دوم هم به خوبی حرکت کرد. در صبر بی صبری نکرد و با بالا بردن دانایی خود و حرکت در صراط مستقیم بسیاری از مشکلات شخصی خود را حل کرد و خدا را شکر امروز ایشان را در کنار همسفر و فرزند خود می بینم. من این تولد زیبا را خدمت آقای مهندس، خانم آنی، خانواده و همسفران احمدآقا، راهنمای همسفرشان و خانواده بزرگ کنگره 60 تبریک عرض می کنم و جایگاه های بالاتر را برای ایشان آرزومندم.


 پس از سخنان استاد٬ مشارکت مسافران و هم‌سفران و قرائت آوای کنگره اولین سال رهایی مسافر احمد را با شور و شوق فراوان جشن گرفتیم:

اعلام سفر مسافر احمد:
سلام دوستان احمد هستم مسافر
آنتس ایکس مصرفی تریاک ، شیره ، متادون ، الکل ، شیشه
با ده سال تخریب وارد کنگره شدم ،
 یازده ماه و یازده روز سفر کردم به راهنمایی آقا رضا شوشتری 
روش دی اس تی همراه با شربت اوتی
 رشته ورزشی والیبال
رهایی یک سال و چند روز



آرزو مسافر احمد :
آرزو می کنم تمام سفر اولی هایی که اینجا در جشن ما شرکت کردند با یک سفر بسیار عالی و خوب به رهایی برسند و این جایگاه را لمس کنند.


آرزو همسفر زهرا:
من از خداوند می خواهم که کمک کند همه ما به درجه ای از آگاهی و دانایی برسیم که هیچ وقت در راهی که باعث تباهی ما می شود قدم نگذاریم.



صحبت های مسافر احمد:
ضمن تبریک سال نو به همه مسافران عزیز و همسفران بزرگوار و همه کسانی که در این جشن شرکت کرده اند.  انشالله سال خوبی را داشنه باشند و به همه خواسته های قلبی شان برسند.
تبدیل شدن من به مصرف کننده مواد مخدر از دوران جوانی ام شروع شد و در خانواده و اطرافیانم مصرف کننده زیاد بود. من هم هر از گاهی در مراسم ها و مهمانی ها مصرف می کردم ، تا اینکه ازدواج کردم و بعد از آن مصرف تریاک و شیره من هر روزه شد. در خانه به من شک کردند که قرار شد به دکتر برویم تا من آزمایش اعتیاد بدهم. قبل از آن خیلی فکر کردم که چکار کنم که کسی متوجه نشود من مصرف کننده ام. رفتم در جایی که مواد مصرف می کردم و از یکی از دوستانم پرسیدم که چکار کنم ، دوستم با پزشکی تماس گرفت و آن پزشک گفت که اگر من یکبار شیشه مصرف کنم دیگر جواب آزمایش اعتیاد منفی خواهد شد. که همان موقع من شیشه را مصرف کردم و فردای ان روز رفتم آزمایش و جوابش منفی شد. چون در آن زمان آزمایش متا آمفتامین نبود ، در آن موقع از یک آزمایش اعتیاد رها شدم ولی در عوض درگیر اعتیاد به شیشه شدم . 
در این چندسالی که شیشه مصرف می کردم از لحاظ رفتاری ، روحی ، جسمی مشکل پیدا کرده بودم و باعث می شد که از خانه و خانواده ام دور بشوم و هیچوقت در جمع حاضر نشوم.
تا زمانی که مصرف من تریاک و شیره بود بازهم از لحاظ اجتماعی و حاضر شدن در پیش فامیل و مراسم ها مشکل زیادی نداشتم ولی زمانی که مصرف من ، به شیشه تغییر پیدا کرد دیگر نمی توانستم با بستگان ارتباط برقرار کنم. شاید حتی وقتی که در پشت بام خانه می رفتم تا سیگار‌ بکشم ، چندین ساعت به جایی خیره می شدم.


این موضوعات مشکلات خیلی زیادی بین من و همسرم بوجود آورد و ما باهم، هم حس نبودیم تا اینکه جرقه ای در زندگی ما خورد و شبی من و همسرم دعوایمان شد ، که باعث شد من به همسرم آسیب برسانم و آن شب همسرم به خانه مادرش رفت.
تا اینکه ، شخصی که الان در جشن ما حضور دارد ، پیام کنگره را به من داد ، البته قبل از آن هم افراد کنگره ای را می شناختم ولی هیچوقت این مکان را باور نداشتم ، و چون سطح آگاهی ام پایین بود فکر می کردم که افراد کنگره ای مشکل روی مشکلشان اضافه کرده اند.
 به هرحال به کنگره امدم و با اقا رضا راهنمای عزیزم اشنا شدم و ماجرای زندگی ام را برای ایشان تعریف کردم ، اقا رضا گفتند که مرحله اول این است که قبول کنی همه مشکلات را خودت ایجاد کرده ای ، و کسی که می تواند این مشکلات را حل کند خودت هستی.
من حرف ایشان را قبول کردم و پرسیدم که درمان من به چه صورتی است که راهنمایم گفتند که باید یک سفر خوب و عالی داشته باشم و در صراط مستقیم حرکت کنم ، بعد از آن مشکلاتم به ارامی حل خواهند شد
در اوایل سفر مشکلات زیادی برای من بوجود آمد، همسرم مهریه و نفقه اش را به اجرا گذاشت و بخاطر آسیبی که به ایشان رسانده بودم از من شکایت کرده بودند و زندگی من در حال متلاشی شدن بود.
ولی راهنمای من بود که به من امید می داد و می گفت که صبر داشته باشم.
زمانی که آمدند جهیزیه همسرم را ببرند من با این مسئله کنار امدم و ازآن محل دور شدم و می دانستم این مشکل را خودم درست کردم و خودم باید آن را حل کنم و این تلنگری بود به من که سفرم را تمام کنم.
آن روز اگر من نپذیرفته بودم که مشکلات از من است ، من اجازه نمی دادم که این جهیزیه همسرم از خانه من خارج شود.
در کنگره و در مسیر حرکت برای اشخاص یکسری نیروهای بازدارنده پیش می آید ولی اگر کسی عزم خود را جزم کرده باشد که به رهایی برسند می تواند از جنگ این نیروها با سرافرازی بیرون بیاید. 
در کنگره من همه جلسات را سرموقع آمدم در ساخت و ساز و در بقیه موارد خدمت کردم ، سی دی نوشتم و همه مطالب را کار کردم و اینها باعث شدند من به دانایی موثر برسم و بتوانم راه خودم را پیدا کنم و خدارا شکر می کنم که الان در این جایگاه حضور دارم.
در ابتدا از جناب مهندس دژاکام تشکر می کنم که این بستر را فراهم کردند که اشخاص با هرگونه مواد مصرفی بتوانند خود را با این شربت شفابخش اوتی درمان کنند.
همسر من در گذشته که برای مشاوره به مکانی رفته بود ، به او گفته شده بود که من مصرف کننده شیشه شده ام دیگر راهی برای بازگشتم نیست و قابل درمان نیستم. ولی من به شما می گویم که با هرگونه مواد مصرفی که تاکنون اسمش را هم نشنیده اید در اینجا به درمان می رسید. 
از ایجنت شعبه،  گروه مرزبانی، نشریات و قسمت اوتی و  همه اعضا تشکر می کنم.
 از همسفرم که همیشه پای من ایستاد که این روز را ببیند. از دخترم نهال که همیشه همراهم بود تشکر می کنم.
با اینکه دو سه ماه بیشتر نیست که همسفرم به این مکان می آید ولی من تغییرات را در زندگیمان حس می کنم و باعث شده باهم ، هم حس شویم و حرف هم را بفهمیم و مشکلاتمان را به آسانی حل کنیم. از راهنمای همسفرم خانم زهره بسیار سپاس گزارم. از اقا رضا راهنمای عزیزم و تمام برادران هم لژیونی ام کمال تشکر را دارم.
همچنین از مادر و خانواده ام که امروز در اینجا حضور پیدا کردند کمال تشکر را دارم.
سخنان کمک راهنما همسفرزهره:

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

که جان را و جهان را بیاراست خدایا

خیلی خوشالم که در این روزهای آغازین سال 97 به بهانه این تولد در این جایگاه قرار گرفتم و این سال جدید را به همه شما حاضرین تبریک می گویم و امیدوارم که همه ما با عملکرد و افکار درستمان بتوانیم سال پرباری را برای خودمان رقم بزنیم. 
و اینکه باید بدانیم همه چیز دست خودمان است و اینکه این سال 97 برای ما چگونه سالی باشد  و قرار است چگونه بگذرد ، این چگونه گذشتن همه اش در اختیار خودمان است.
من این تولد فرخنده را به جناب مهندس دژاکام و سرکار خانم آنی و فرزندان محترمشان تبریک می گویم.
همچنین به شما مسافران و همسفران در شعبه شیخ بهایی و کمک راهنمای مسافر جناب آقای شوشتری تبریک می گویم و همچنین تبریک ویژه به مسافر احمد و همسفرشان خانم زهرا و نهال خانم.
اگر به افرادی که به کنگره وارد می شوند نگاهی بکنیم ، متوجه می شویم که گاهی مسافر و همسفر باهم وارد این مکان می شوند و این سفر را آغاز می کنند که این می تواند بهترین حالت باشد و کسانی که از آن نعمت برخوردارند واقعا باید شکر گذار باشند چون در این حالت احتمال لغزش خیلی کمتر است. 
اما گاهی هم مشاهده می کنیم که همسفر به تنهایی سفر را شروع می کند و گاهی هم مسافر. 
شرط اینکه همسفران و یا مسافرانی که به تنهایی سفر را شروع می کنند بتواند دیگری را با خود همراه کنند این است که اینقدر قوی حرکت کنند و قدرتمند بشوند که بتوانند روی همسفرشان یا مسافرشان تاثیر بگذارند.
مسافر احمد هم از دسته مسافرانی بود که به تنهایی وارد کنگره شد و آنقدر محکم و با اراده سفر کرد که توانست همسرش را با خودش همراه کند 
و توانست کاری کند که همسرش در تولد یکسالگی اش کنارش باشد. 
واقعا چقد زیباست وقتی انسان این وصل هارا می بیند و زیباتر و لذت بخش تر از آن اینست که انسان می بیند که فرزندی به آغوش‌ گرم خانواده اش برمی گردد.
در اوایل اینکه خانم زهرا وارد لژیون شدند چنان آرامش و شادابی در چهره ایشان می دیدم که هیچوقت حس نمی کردم شاید آسیب هایی دیده اند و یا ترکش های اعتیاد خیلی ایشان را زخمی نکرده است. و تنها با شنیدن یک جمله از ایشان دریافتم که ایشان هم مشکلات بسیار زیادی را تجربه کرده است و شاید به واسطه آن صبر و شکیبایی که داشته است  زندگی اش که به اندازه یک تار مو رسیده بود را مواظبت کرد و باعث شد از هم نپاشد و در ادامه راه کنگره برای او باز شد.
چون می دانید راه کنگره برای هرکسی باز نمی شود ،به قول آقای حکیمی ما انسان های خوشبختی هستیم که امروز در این مکان حضور داریم و خداوند اجازه دانستن مطالب درستش را به ما داده است.
من خیلی خوشحالم که در اوایل حضور همسفر زهرا اتفاقات خوبی برایشان افتاد و باعث شد با ایمان بیشتری قدم بردارند و آن آرامش ظاهری تبدیل به آرامش عمیق درونی بشود  و از لحظه به لحظه حضور در این مکان لذت ببرند.
در واقع باید بگویم لحظه به لحظه حضور ما در این مکان باید لذت بخش باشد و اگر اینطور نباشد شاید مشکلی در کار ما وجود دارد و شاید درک نکردیم که در چه مکانی حضور داریم و این درک کردن اینکه کنگره کجاست کار سختی نیست کافی است در جامعه نگاه کنیم آن وقت متوجه می شویم اکثر افراد فقط سرشان در کار خودشان است ولی ما درکنگره می بینیم افرادی را که خدمت می کنند و منافع دیگران را به منافع خودشان ترجیح می دهند چرا که ارامش خود را در به ارامش رساندن دیگران می بینند و این یعنی لمس و درک محبت.
من یکبار دیگر به این خانواده تبریک می گویم و امیدوارم سال دیگر شال کمک راهنمایی را گردن هر دو عزیز ببینم و از مسافر احمد تشکر می کنم که به واسطه سفر بسیار عالیشان باعث شدند همسرشان هم همراهشان شوند و اینکه من هم به عنوان کمک راهنما همسفرشان در این جشن همراهیشان کنم.

صحبت های همسفر زهرا:


در ابتدا سال جدید را به همه شما تبریک می گویم. همچنین سال جدید را به آقای مهندس دژاکام بنیان کنگره تبریک می گویم و از ایشان تشکر می کنم بابت این بستر که فراهم کردند که افراد در اینجا به رهایی برسند و امروزه اگر کنگره نبود شاید زندگی ما هم از بین رفته بود. از راهنمای مسافرم اقای شوشتری و راهنمای گل خودم که ایشان تشویقم کردند الان در این جایگاه باشم کمال تشکر را دارم. از مسافرم  تشکر می کنم که با اراده حرکتش را ادامه داد و به جشن تولد یکسال رهایی اش رسید.
از مرزبانان محترم گروه همسفران ،  تشکر می کنم، که با روی خوششان باعث شدند من دلگرم شوم و در این مکان حضور داشته باشم.
ودر پایان از همه شما که در جشن ما شرکت کردید کمال تشکر را دارم.

صحبت های همسفر نهال:
 

خدارا شکر می کنم که پدرم به رهایی رسید و تولد یکسال رهایی اش را به ایشان و مادرم و همه اعضا کنگره تبریک می گویم.

و در ادامه













به نامخالق یکتا

 در باب دستور جلسه هفتگی ( غذای ما دوایما ، دوای ما غذای ما )


به قلم مسافر رضا




عامل مریضی ما غذای ماست و عامل بهبودی ما نیز غذای ماست و این بسیارحائز اهمیت است

مطلبی که فوق‌ العاده مهم است و گذشتگان به آناعتقاد داشتند و شعار آن‌ها در این چند کلمه بود: غذای ما دوای ماست و دوای ماغذای ماست. یعنی عامل مریضی ما غذای ماست و عامل بهبودی ما نیز غذای ماست و اینبسیار حائز اهمیت است.

در واقع ما باید با غذاهای مناسبی که می‌خوریممواد مورد نیاز، ویتامین‌ها و املاح مختلف را جذب بدنمان می‌کنیم هر چند که دربعضی بیماری‌ها ناگزیریم که از دارو استفاده کنیم و مهم این است که ما در مصرفدارو افراط نکنیم.

بیماری‌های ما اصولاً شامل سه قسمتاست:

1-  بیماری‌هایی کهبر اثر یک حادثه و یا از طریق سرایت به وجود می‌آید. مانند شکسته شدن دست یا پا.

2-  بیماری‌هایی کهبر اثر کمبود مواد غذایی به وجود می‌آیند. مانند بیماری‌های کم‌خونی  

3-  بیماری‌هایی کهدر اثر کمبود موادی است که خود بدن آن مواد را می‌سازد. مانند انکفالین که مربوطبه سیستم ضد درد است.

البته حدود 98% از بیماری‌ها مربوط به قسمت 2 و 3می‌باشد و  دو درصد از بیماری‌ها نیز مربوط به همان حادثه یا سانحه است.

 

رهجوهایی که در کنگره سفر اولهستند چه بخواهند و چه نخواهند بر روی پروژه بکش و بکش هستند. چرا که در مصرف اوتیابتدا با سرنگ آن را به‌ اندازه کاملاً مشخص می‌کشند و بعد مصرف می‌کنند.

 

مثلاً گفته ‌شده است پرتقال دارای ویتامین سی استحال ما نمی‌توانیم طبق این حرف دو کیلو پرتقال را به‌صورت یکجا بخوریم این کار بی‌فایدهاست زیرا فقط از این دو کیلو پرتقال فقط یک عدد پرتقال جذب می‌شود.

ما باید به‌ گونه‌ای در زندگی خودمان و اعضاء خانوادهمان برنامه‌ ریزی کنیم که غذای ما دوای ما باشد و دوای ما نیز غذای ما باشد. یعنیاز طریق مواد غذایی و خوراکی‌ها بتوانیم آنها کنترل کنیم.

حال میرسیم به عواملی که در سلامتیما نقش مهمی دارند.

آب نقش بسیار مهمی در سلامتی ما دارد و بهتر است صبحها بعد از بیدار شدن به ‌اندازه دو کف دست آبی که سرد نباشد بنوشیم . هوا و موادغذایی نقش مهمی در سلامتی ما دارند.

مواد غذایی شامل سه قسمت است:

1-  میوه‌ جات و سبزی‌ها کهباید در فصل خودشان استفاده گردد.

2-  غلات و حبوبات

3-  گوشت

گوشت هم به سه قسمت تقسیم می‌شود:

1-  گوشت سفید

2-  گوشت قرمز

3-  گوشت ماهی‌ها

با احترام کمک راهنما؛ مسافر رضا

تایپ: مسافر امیر

 


بسم الله الرحمن الرحیم
مطلبی که فوق العاده مهم است و گذشتگان به آن اعتقاد داشتند و شعار آنها در این چند کلمه بود: غذای ما دوای ماست و دوای ما غذای ماست . یعنی عامل مریضی ما غذای ماست و عامل بهبودی ما نیز غذای ماست و این بسیار حائز اهمیت است .
در واقع ما باید با غذاهای مناسبی که می خوریم ، مواد مورد نیاز و ویتامین ها و املاح مختلف را جذب بدنمان می کنیم هرچند که در بعضی بیماریها ناگزیریم که از دارو استفاده کنیم و مهم اینست که ما " در مصرف دارو افراط نکنیم "
بیماریهای ما اصولا شامل سه قسمت است:
الف) بیماریهایی که بر اثر یک حادثه و یا از طریق سرایت به وجود می آید . مانند شکسته شدن دست یا پا.
ب) بیماریهایی که بر اثر کمبود مواد غذایی به وجود می آیند . مانند بیماریهای کم خونی .
ج) بیماریهایی که در اثر کمبود موادی است که خود بدن آن مواد را می سازد . مانند انکفالین که مربوط به سیستم ضد درد است.
البته حدود 98% از بیماریها مربوط به دو عامل ردیف ب و ج می باشد و 2% از بیماریها نیز مربوط به همان حادثه یا صانحه است .
رهجو هایی که در کنگره60 در سفر اول به سر می برند اینان چه بخواهند و چه نخواهند در واقع بر روی پروژه بکش و بکش هستند چرا که در مصرف OT ابتدا با سرنگ آن را به اندازه کاملا مشخص می کشند و بعد مصرف می کنند.
مثلا گفته شد پرتقال ویتامین C دارد حال ما نمیتوانیم طبق این حرف دو کیلو پرتقال را بصورت یکجا بخوریم چرا که این کار بی فایده است چون از این دو کیلو پرتقال فقط یک عدد پرتقال جذب می شود و مابقی همه دفع میگردد.
ما باید به گونه ای در زندگی خودمان واعضاء خانواده مان برنامه ریزی کنیم که غذای ما دوای ما باشد و دوای ما نیز غذای ما باشد .یعنی از طریق مواد غذایی و خوراکیها بتوانیم آنرا کنترل کنیم.
حال می رسیم به عواملی که در سلامتی ما نقش مهمی دارند .
* آب نقش بسیار مهمی در سلامتی ما دارد *
(بهتر است صبحها بعد از بیدار شدن به اندازه دو کف دست آبی که سرد نباشد ، بنوشیم.)
* هوا نیز نقش مهمی در سلامتی ما دارد *
* مواد غذایی نیز نقش مهمی در سلامتی ما دارند * البته مواد غذایی شامل سه قسم است :
1) میوه جات و سبزیجات ( البته بایستی در فصل خودشان استفاده گردد)
2)غلات و حبوبات
3)گوشت (البته لازم و ضروریست که به صورت تازه به تازه مورد استفاده قرار گیرد ) . همچنین خود گوشت نیز در سه رسته قرار میگیرد :
الف) گوشت سفید
ب) گوشت قرمز
ج) گوشت ماهی ها
 

به نام قدرت مطلق

پنجشنبه 4 آبان ماه جلسه دهم از دوره سی و سومکارگاه های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60؛ نمایندگی سلمان فارسی

به استادی کمک راهنما مسافررضا؛ نگهبانی کمک راهنما مسافر محسن و دبیری کمک راهنما مسافررضا

با دستور جلسه: "وادی دوم" و جشن تولد سومین سال رهایی کمک راهنما مسافرجواد؛  رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.


خلاصهسخنان استاد:

خداوندرا شکر می‌کنم به جهت اینکه توانستم در خدمت شما عزیزان باشم و خدمت کنم. اگردقت کنیم می‌بینیم هیچ مخلوقی نیست که بیهوده باشد و به دردی نخورد شاید ما از رویندانستن موجوداتی را بیهوده می‌پنداشتیم و فکر می‌کردیم ضرر هم دارند درصورتی‌کههر موجودی برای انجام مسئولیتی است که با غریزه این مسئولیت را انجام می‌دهد

خداوندهمه موجودات مانند شیر، کفتار، حتی میکروب‌ها و باکتری‌ها را باهدفی حلق کرده استو سودشان بیشتر از ضررشان است. ما برای تغذیه و آنزیم‌های که در بدنمان تولیدمی‌شود احتیاج به مواد غذایی داریم ولی بعضی‌اوقات در اثر ناآگاهی موادی را به بدنمی‌دهیم که هضم این غذاها برای بدن دشوار است مانند هلیو باکتر می است که درروده تولید می‌شود و باید همیشه میزانش بالانس باشد و کم‌وزیاد شدنش برای بدن مضر است.


اگردقت کنیم این وادی به یک سفر اولی کمک می‌کند چون شخص می‌گوید چندین سال مصرف موادداشته‌ام و دیگر بدرد نمی‌خورم و دیگر قادر به تغییر نیستم ولی این وادی به شخصامیدواری می‌دهد و به شخص امید می‌دهد که این‌طور نیست چون هیچ مخلوقی پا به اینحیات نمی‌گذارد چون خداوند به ما اختیار داده است و ما می‌توانیم از پایین‌تریننقطه به بالاترین نقطه برسیم خداوند در وجود تک‌تک ما توانایی قرار داده است که تادر صراط مستقیم قرار نگیریم به این توانایی‌ها پی نخواهیم برد.

تک‌تکانسان‌ها هم مسئولیتی دارند که هیچ‌کس به‌جز خود شخص نمی‌تواند آن را انجام دهد وهرکس مسئول کار خودش است. جناب مهندس همیشه میگویند که وعده خداوند دروغ نیستو باید با اعمال ارزشی مسئولیت خودمان را انجام دهیم.



خلاصهسخنان استاد درباره مسافر جواد:

آقای جواد سفربسیار خوبی داشتند، آقا جواد یکی از بهترین‌ها بود و خود من همیشه لذت می‌بردم ازاینکه ایشان به این خوبی سفر می‌کنندایشان در تاریخ 92/10/10 وارد کنگره شدند92/10/15 شروع به مصرف دارو کردند و 93/7/30 گل رهایی را دریافت کردند.

یکروز ایشان به من تماس گرفتند و گفتند عکس شمارا در سایت کنگره دیده‌ام و می‌خواهموارد کنگره بشوم همان روز تشریف آورند و از همان روز تا الآن یک جلسه هم از کنگرهدور نمانده و همیشه برای دیگران الگوی خوبی بود و الآن هم مزد زحماتش را دریافتکرد و عمل کنگره را عملی کرد و شال کمک راهنمایی را دریافت کرد. تبریک میگویمبه آقای مهندس و خانم آنی، ایجنت، مرزبانی، رهجو های عزیزشان، به خانواده محترمشانو خود آقا جواد و امیدوار هستم به جایگاه‌های بالاتر صعود کنند.


 

اعلامسفر مسافر جواد:

آنتیایکس مصرفی تریاک، شیره و متادون مدت سفر 10 ماه روش درمان DST دارویدرمان OT نام راهنما آقای رضا رشته ورزشیوالیبال رهایی 3 سال.


 

آرزویمسافر جواد:

بهامید جهانی‌شدن کنگره 60



 

خلاصهسخنان مسافر جواد:

در سن19 سالگی توسط یکی از دوستان با مواد مخدر آشنا شدم و به‌صورت تفریحی به صورتی کههرچند ماهی یک‌مرتبه مواد مصرف می‌کردیم. قبلاً از مواد و مصرف‌کننده متنفر بودمبه دلیل اینکه در دوران کودکی قرار بود با پدرم به مسافرت برویم ولی من علاقه‌ایبه رفتن نداشتم و مدام گریه می‌کردم تا اینکه ساعت 4 صبح به مقصد رسیدیم با پدرمتا سر کوچه مادربزرگم رفتیم (تهران خیابان مولوی) پدرم به من گفت برو خانه مادربزرگ،می‌ترسیدم ولی با کتک رفتم به سمت خانه مادربزرگ، می‌دویدم و به پشت سرم نگاه می‌کردمتا اینکه متوجه شدم پدر نیست تا وقتی پدرم را می‌دیدم ترسم کم بود ولی وقتی رفت تاخانه چندین مرتبه به زمین خوردم و باز بلند می‌شدم و می‌دویدم تا اینکه به خانهرسیدم چنان به در می‌کوبیدم که تمام همسایه‌ها از خواب بیدار شدند، به‌محض اینکهدرباز شد خودم را در آغوش کسی که در را باز کرد انداختم و از ترس گریه می‌کردم.

مادربزرگمآمد و گفت: چطور آمدی ؟ با چه کسی آمدی ؟ گفتم با پدرم وقتی این را شنید باخشم گفتآدم بی‌مسئولیت می‌مرد پنج دقیقه دیرتر برای مصرف کردن برود. آن موقع متوجه اینحرفی که مادربزرگم زد نبودم تا اینکه دو سال بعد در سن 25 سالگی پدرم در اثر آوردوز به رحمت خدا رفت وقتی برای پدر مرد می‌گفتند در اثر ناراحتی قلبی فوت‌شده استتا اینکه بزرگ‌تر شدم فهمیدم در اثر مصرف هروئین آور دوز کرده است، از آن موقع کهفهمیدم پدرم جگرگوشه‌اش را ساعت 4 صبح در کوچه رها کرد و رفت از مواد و مصرف‌کنندهمتنفر شدم و تا سن سی‌وچندسالگی بر سر مزار پدرم نرفتم. تا زمانی که برای اولینبار طعم خماری را چشیدم.

دوستیکه باهم هم مصرفی بودیم به آلمان رفت به همین دلیل 12 سال همان تفریحی را هم انجامندادم. چون از مواد متنفر بودم اما هسته این کار در درون داشت جوانه می‌زد بدوناینکه متوجه بشوم در سن 32 سالگی شروع به مصرف مواد کردم و اولین خماری را کهچشیدم درد پدرم را فهمیدم، فهمیدم اگر من هم بودم همین کار را انجام می‌دادم و اگرهرکس دیگری هم بود این کار را انجام می‌داد چه‌بسا که خیلی از ما این کار را انجامداده‌ایم.

مدتیکه مواد مصرف می‌کردم به دلیل اینکه مانند پدرم یک موقع آور دوز نکنم مصرفم در حدشیره و تریاک بود و پا فراتر از این دو ماده نگذاشتم به همین دلیل همیشه در طولسال چند مرتبه ترک می‌کردم ولی باز به همان نقطه بازمی‌گشتم. تا اینکه خبر مرگدوستم که به آلمان رفته بود را به من دادند برای عرض تسلیت و به خانه این دوستم درایران رفتم وقتی وارد مجلس شدم برادر دوستم و چند تن از دوستان قدیم که اطلاعداشتم مصرف‌کننده هستند را دیدم ولی چهره‌هایشان تغییر کرده بود یکی از دوستانم بهمن گفت فردا با من تماس بگیر، برای مراسم سوم دوستم وارد مسجد شدم که دیدم چندنفریبا پیراهن سفید از طرف کنگره نشسته‌اند و یکی از این عزیزان به نمایندگی از بقیهاز طرف کنگره 60 تسلیت گفت و آنجا با اسم کنگره آشنا شدم از طریق سایت با نمایندگیسلمان آشنا شدم و عکس‌های دوستانم را دیدم یکی از این عزیزان برادر دوست مرحوممبود،

بهکنگره آمدم سفرم را شروع کردم و خیلی خوب سفر کردم اوایل قبول نداشتم ولی بعد ازمدتی به باور رسیدم وقتی به باور رسیدم درست انجام دادم.

بعداز سفر خدمت کردم و من به این موضوع اعتقاددارم که دوستم با رفتنش کنگره را به مننشان داد وقتی امتحان کمک راهنمایی دادم قبل از قبولی‌ام برادر دوست مرحومم را درپارک دیدم که با رهجو هایش صحبت می‌کرد یکی می‌گفت شربتم ریخته و دیگری از مشقت‌هایکه در کمپ دیده بود می‌گفت، در درون خودم گفتم چه می‌کشی از دست این رهجو هایت تااینکه در امتحان کمک راهنمایی قبول شدم و با دستور آقای تراب خانی با یکی دیگر ازدوستان برای تشکیل لژیون به نمایندگی سلمان آمدیم و به من گفتند بجای برادر دوستمآقای مهران به لژیون بروم و به دوست دیگرم گفتند شما لژیون جدید تأسیس کن و آنجابود که من به‌یقین رسیدم که دوستم با رفتنش کنگره را به من نشان داده است.

ازآقای مهندس و خانواده عزیزشان، از آقا رضا راهنمایی عزیزم که صادقانه خدمت می‌کننداز کمک راهنما علی جمالی و علی کاظمی، از آقا جلال، از ایجنت قبل و ایجنت فعلی، ازقسمت OT نشریات از هم‌سفرم که همیشه کنار منهستند از راهنمای هم‌سفرم و کلیه اعضای کنگره تشکر و قدردانی می‌کنم.


 

نگارش:مسافر مجید فروغی
ویرایش: مسافر فرزاد
عکس: مسافر محمد
نمایندگی سلمان فارسی اصفهان

 


                           به نام قدرت مطلق الله
روز سه شنبه 96/05/31 لژیون شماره 6 با راهنمایی جناب آقای شوشتری با دستور جلسه : هفت خوان : که مسافر مجید

کنفرانس سی دی مربوطه را به عهده داشتند. در ابتدای جلسه طبق روال هر هفته پرسش و پاسخهایی بین رهجویان و استاد محترم صورت گرفت و در ادامه نوبت رسید به بخش کنفرانس که در اینجا خلاصه ای از سخنان مسافر مجید عنوان میگردد.

مسافر مجید : بر اساس سی دی هفت خوان ، جناب آقای مهندس معتقدند مشکلات و گرفتاریهایی که در سر راه انسان  پدیدار میگردد . خودش باید آنها را رفع نماید یعنی تا زمانی که انسان خودش تصمیم نگیرد که مشکلاتش را حل کند هیچ کس قادر به حل آنها نیست . همچنین انسان نباید تصور کند که وقتی مشکلی را رفع کرد دیگر مسیر زندگیش هموار میگردد ، هرگز اینگونه نیست چرا که انسان وفتی از یک مرحله ای وارد مرحله بالاتری میشود باطبع موانع وسختیهای بیشتری آشکار میگردد که باز باید با آنها نیز دست به گریبان شود تا بتواند از سر راه خود بردارد و مجددا وارد مرحله بالاتری شوند.



به نام قدرت مطلق 

روز سه شنبه 31 مرداد ماه 1396 جلسه چهاردهم از دور سیزدهم کارگاه  آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شیخ بهایی اصفهان به نگهبانی مسافر مجتبی   استادی  مسافر علی  و دبیری مسافر    مجید بادستور جلسه"سیستم ایکس" رأس ساعت 17 آغاز به کار  نمود.

خلاصه سخنان استاد

ما موقعی میتوانیم  بیماری اعتیاد را درمان کنیم که شناخت مناسبی در مورد سیستم های بدن و تخریبهایی
 که مواد روی جسم انسان ایجاد میکند داشته باشیم 

سیستم ایکس سیستم تولید کننده مخدر های طبیعی بدن شامل غدد و هرمونها و واسطه های شیمیایی (لوروترانسمیترها ) میباشد که به دلیل مصرف مواد مخدر جایگزینی مزمن صورت گرفته و مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر درونی شده و باعث تخریب در این سیستم شده است و واسطه های عصبی که در تمام بدن انسان هستند و کوچکترین آنها نرون نام دارند و نورونها باید مواد مخدر طبیعی مانند  انکفالین ، آدرنالین ، دینورفین ، اندورفین و . را بسازند و به جاهای لازم بدن ببرند و در اثر مصرف مواد بیرونی این سیستم ضعیف شده و در آن تخریب بوجود آمده است و همین باعث میشود که در اثر قطع ناگهانی مواد علائمی در جسم و روان ما پدید می آید.


آخرین جستجو ها

کلنو دیار من هیوا شبکه کلینیک دکتر حاج رسولی( دانشگاه آزاد اسلامی) کـــــــــافـــــــــه ســـــــــــبز Customer Loyalty thersegaso وبلاگ تفریحی و سرگرمی قیمت خرید و فروش گوشی موبایل سونی وب لژیون دوم نمایندگی سمنان volcuneten